پدر و مادرا...

 

سلام...

 

قربون مهربونیاتون...

 

میشه یه کم به حرف های ما گوش کنین؟

 

بچه هاتون...

 

فقط رودخونه هایی هستن که از دل شما چشمه ها جاری می شن...

 

چشمه ها...

 نمی تونن مسیر رودخونه ها رو مشخص کنن...

 

چشمه ها...

 

نمی تونن سد بشن برای رودخونه ها...

 

وگرنه رودخونه مرداب میشه...

 

چشمه ها...

 

درمونی باشین...  واسه زخم های خونیه رودخونه...

 

مراقب رودخونه ها باشین...

 

ولی مثل یه چشمه...  از دور...

 

J

 

روزگارتون بخیر...

 
دسته ها : Del neveshte!
يکشنبه بیستم 10 1388

رفت توی کوچه...

 به امید اینکه به بهشت برسه...

 

ولی کوچه بن بست بود!

 

مینا بهم زنگ زد. بعد از مدت ها صداشو شنیدم.

 

گوشی نداره!

 

نه اینکه فکر کنی خانواده ی "نداری" دارنا...

 

نه...

 

دارن! ولی مینای من گوشی نداره!

 

مینای من امسال کنکور سراسری، رتبه ی 9000 رشته ی ریاضی شد...

 

اما چون مامانش از رشته ی مینا خوشش نیومد،

 نذاشت بره...

 

مینای من باز داره درس میخونه...

 

اون کنکوریایی که ی سال عقب موندن،

 می دونن که واسه سال دوم، نمیشه نشست و خوند!

حسش نیست!

 

ولی مینای من روزی 9 ساعت می خونه!

به خدا که می خونه...

 

 

مینای من با هیچ پسری رابطه نداشت...

 

مثل گل پاک بود!

 

ولی از بس که مامانش،

 مراقب بود که مینا از جلوی پشت بوم نیفته...

 

مینای من داره از عقبش می افته!

 

مینامو میشناسم...

 

مادرشو هم میشناسم...

 

می دونم مینای من نمی تونه حرفشو بزنه... مظلومه...

 

به خدا که مظلومه...

 

مادر مینا...

مادرای همه ی مینا ها...

 

مراقب گلاتون باشین...

 

مینای من افسرده شده...

 

نزارین گلاتون پژمرده شن...

 

مینای من...

 

لبخند یادت نره گلم...

 

روزگارت بخیر...

 

 

 
دسته ها : Del neveshte!
شنبه نوزدهم 10 1388

جدید ترین داروی ترک غم کشف شد...

 

با خوردن این دارو...

میتونین برای مدتی طولانی،

 

 از شر غم هاتون خلاص شید...

 

غصه!

 

 

غصه بخورین!

 

لطفاً توجه کنین!

 دارم جدی میگم!

 چرامیترسین از غصه خوردن و اشک ریختن؟

 

تقصیر خودتون نیست...

 

از بچگی تو گوشتون گفتن که گریه نکن،

 زشته! فقط نی نی ها گریه می کنن!

 پسر که گریه نمی کنه!

 ...

همه ی اینا گذشت...

 

خدا اگه می خواست ما از این گریه استفاده نکنیم که اصلاً اشک رو برامون نمی ذاشت...

 

همیشه میگم: لبخند... یادتون نره!

 

لطفاً... گاهی وقتا که دلتون میگیره...

 

اشک هم یادتون نره!

 

روزگارتون بخیر...

 
دسته ها : Del neveshte!
چهارشنبه شانزدهم 10 1388

نزدیک به یک قرنه  که عاشق شدم...

 

عاشق "عقربه ی بزرگ ساعت زندگیم"...

 

"عقربه ی برزگ ساعت زندگیم، عجله نکن"...

 

تو دلم میگم...

 

اون میره و من فقط به رفتنش نگاه می کنم...

 

خوشحالم...

 

چون ساعت ساز زندگیم، هوامو داره!

 

قراره منم عقربه ای کوچیک بشم...

 کنارش... روزگارتون بخیر...
دسته ها : Del neveshte!
دوشنبه جهاردهم 10 1388
X